سرگیجه...


سرگیجه
آدمهارا نبایددوست داشت.
آدمهارانبایدزیاددوست داشت.
آدمهارانبایدزیادبزرگ کرد.
آدمهارانبایدزیاداحترام نمود.
عده از آنهاچنین اند اگرزیاددوستشان بداری سرشان گیج می رود.اگرزیاداحترامشان کنی خودمچکرمی شونداگرزیادبزرگشان کنی دیگرتورانمی بینند گاهی حتی له ات می کنندآدمهارانبایدزیاددوست داشت گاهی ظرفیتش راندارندگاهی لیاقتش را.....
گاهی گمان می کنندتویی که عاشقانه دوستشان داشتی حتماکسان دیگری هستندکه بیشترازتوآنهارادوست بداردیااحترام کندبرای همین تورادور می زنندیاتنهایت می گذارندوپی فرصتی تازه وعشقی نومی رونداما.....
اینگونه افرادبزودی می فهمندبدنبال سراب بوده اندعشق واقعی توبوده ای وخطارفته اند.برمی گردنداماتودیگرنیستی دل عاشقی دیگرنیست که گذشته رابرایشان تکرارکند.آن دل مرده وخوردشده وآن عاشق رفته وآتش عشق خاکسترش هم بربادرفته. آنوقت اومی ماندوحسرت گذشته وداغ یک عشق واقعی که ازدستش رفت.پس نرو. که رفتنت رابازگشتی نیست وبمان که ماندنت را کسی قدرمی داند.ازسرگیجه بپرهیزوگم نشوتوهمانی که.......

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اقلیت خائن اکثریت نادان

جهل مردم

قصه مابه سر رسید