تنهاچندلحظه زندگی کرده ایم باقی رازیسته ایم
بازهم باران می باردوصداوهوای طرب انگیزش مرادیوانه کرده چه شعرهاوغزلهاکه دراین حال وهوا،بشرنسروده وچه عاشقانه هاوجنون ها رخ نداده است.
اگربه عمرگذشته خودبنگیریم ولحظات خوش ولذتبخش آن رابالحظات ممتدوتکراری وبی روحش جمع وتفریق کنیم متاسفانه می بینیم لحظات بسیارکمی رازندگی کرده ایم وبسیارش را فقط زیسته ایم.
زندگی یعنی لذت بردن اززیباییهاوآرامش وشادکامی وزیستن یعنی تلاش برای بقاءونمردن ازگرسنگی وسرماوگرما، یعنی همانکه همه موجودات زنده می کنند.
گمان می کنم یکی ازلحظات زندگیم هنگام بارش باران وبودن زیرچتریاچادردرکوهستان بوده است که ملودی زیبای ضربات باران رابرچادرکوچکم حس می کردم وداخل کیسه خواب فرورفته وازگوشه چادراین بارش لطف الهی رامی نگریستم چه لذت وحال خوشی داشت ازسرمای باران لرزیدن وباچای داغ گرم شدن وزمزمه آسمان ومن وتنهایی وتنهاباخدا..
نظرات