آغازیک پایان

💔واین پایان زندگی دنیوی زن عمویی شجاع دلسوزومهربان بودوآغاززندگی ابدی دربهشت برین انشالله. اوکه مانندمادربرای همه مهرافشانی می کردوهمچون پدرکوه استواری برای تکیه گاه فرزندانش بود.شیرزنی که درزیرباران بی امان موشک وبمب دههاجنگنده برادران عراقی،پابرهنه درپی من به دبستان ویران شده ام آمده بودحتی زودترازمادرم،همه جاپربودازبدنهای قطعه قطعه شده شیشه های خوردشده وخاک وسنگ وآجرکه ازاسمان برسرمان فرومیریخت واورازمیان خون وآتش مرامی جست.حیف ازگلچین روزگاروتسلیمیم به خواست پروردگارکه اوبهترصلاح بندگان داند.خدایش بیامرزدودربهشت برین خودجای دهد.وبه ماوفرزندان دلسوخته اش صبرعطافرماید💔💔ایلیاتنها�


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اقلیت خائن اکثریت نادان

جهل مردم

قصه مابه سر رسید