قیصرامین پور
آواز
عاشقانه ی مادر در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم
هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته
ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد،
کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست
ای وای، های های عزا در گلو شکست
آن روزها
ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
«بادا»
مباد گشت و «مبادا»به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت
گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم
که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست
نظرات